- ۹۴/۱۰/۰۵
- ۱ نظر
× به نام خُدا
اول. انتظار کشیدن سخت است. خیـلی خیـلـی زیاد. اما زمانی شیرین می شود، که انتظارت پایان یابد. اما زمانی شیرین تر می شود که انتظارت زود تر به پایان رسد. و زمانی شیرین " ترین " که پایان انتظار همراه ِ سورپرایزی چند لحظه ای در ذهنت باشد.
وقتی در رو به رویت باز می شود، و تو با انتظار دیدنِ دا.ن چشم به آن می دوزی اما بارانی سرمه ای را روی پلیور آبی با موها مجعد می بینی، دلت می ریزد. هول می شوی. اشک در چشمان حلقه می زنند. امّا حالا وقت فروریختن نیست.
وقتی " موی مجعدی " چشمانِ گرد شدهء پشت عینکت را می بیند و لبخند می زند، یعنی دنیا در دست توست. دنیـــا ! وقتی داخل می شود و می بینی توهم نیست، وقتی تلفن را قطع می کنی و این شوق ِ درونی تو را به سمتش می کشاند، تازه میفهمی چه شده. تازه می فهمی چقدر محتاج آغوشش بوده ای. تازه می فهمی چه بلایی بر سرِ دلت آمده.
اما سوتی ات را امروز می فهمی. که شاید ا.م.ا همــه چیز را فهمیده !
- ۹۴/۱۰/۰۵
میم ب!
الف شین!
ب ز
ت ر
Oo